واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
ستونگان
فارسی
ستونگان
۲
{ معادل }
en
colonnade
2
فضایی متشکل از یک یا چند ستونگان که ممکن است سرپوشیده باشد یا نباشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
فرق ستونگان (۱) با ستونگان (۲) این است که اولی عنصری از بناست و دومی فضایی است متشکل از اولی.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
ستونگان
۱
اسم
{ معادل }
en
colonnade
1
یک ردیف ستون با فواصل منظم
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
ستونگان ممکن است تکیهگاه سقف یا تیر یا اسپر باشد یا سقف و تیر و اسپرها و چفتههایی آنها را به هم متصل نکرده باشد
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
colonnade
1
یک ردیف ستون با فواصل مساوی
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»