pitch volume_up
انگلیسی
Middle English pich, from Old English pic and from Anglo-Norman piche, both from Latin pix, pic-
pitch2 noun
نسبت افراز هر قوس یا چفته به دهانهاش
”در قوسهای بسیار تند، گاه خیز قوس از ۲ نیز بیشتر است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
pitch3
شیب (بام، شیروانی، پلّکان)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
pitch4
«فرهنگ مرزبان - معروف»
pitch5
فرآوردهی قطرانی که در اثر حرارت بهصورت مذاب درمیآید و برای نمبندی سقف و کف به کار میرود.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»