واژگار

پایه

فارسی

پایه۲

مجازاً به‌معنی بنیاد، اساس و پایه کاربرد دارد
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا سنگ کُنج
مترادف است بافا سنگ سوک
مترادف است بافا بنیاد
مترادف است بافا اساس
مترادف است بافا سنگ بنا

پایه۱

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«فرهنگ مرزبان - معروف»
پایه یا شمع در بنّایی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا پایگاه
مترادف است بافا ستون
مترادف است بافا عمود
مترادف است بافا شمع
مترادف است بافا پایه‌ی کناری پل
مترادف است بافا گران‌پایه
مترادف است بافا تکیه‌گاه۱
مترادف است بافا پایه‌ی کناری
مترادف است بافا نیم‌پایه
مترادف است بافا دیوار پشتیبان
مترادف است بافا پی
مترادف است بافا شالوده۱
مترادف است بافا خرک
مترادف است بافا تقویت قائم
مترادف است بافا دیرک

پایه۳

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»