واژگار

دهانه

فارسی

دهانه۳

دهانه‌ی رودخانه که در آن آثار کِشند آشکار است و آب شیرین با آب دریا مخلوط می‌شود
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا کِشندان
مترادف است بافا مصب
مترادف است بافا مصب رود

دهانه۱   اسم

دهانه یا چشمه در بنّایی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
فاصله‌ی درگاه میان دو ستون، یا فراخی قوس میان دو پایه‌ی پل
«فرهنگ مرزبان - معروف»
فاصله‌ی درونی هر درگاه یا فاصله‌ی میان دو پایه‌ی (‏pier‏) هر ساخته، مانند قوس و پل و گنبد
در قوس نیم‌گرد، دهانه‌ی قوس برابر است با قطر دایره‌ی قوس.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۱»
مترادف است بافا چشمه۱

دهانه۲

فاصله‌ی میان دو ستون یا دو جرز
«فرهنگ مرزبان - معروف»
فاصله یا گشودگی بین عناصر عمودی مکرر، مانند فواصل مکرر بین سه یا چند ستون، پایه، جرز، یا روزن (opening)های مشابه و مکرر. «دهانه (۱)» (span) مربوط به سازه و هندسه و اندازه است؛ اما «دهانه (۲)» فاصله‌ای بصری است و مکرر بودن آن مهم است.
نمای جنوبی میدان نقش جهان اصفهان ۲۴ دهانه دارد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

دهانه۴

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»