واژگار

معمار

فارسی

معمار۲

استادکار بنّایی؛ بنّایی ماهر و باتجربه که بنّایان دیگر زیر دست او کار می‌کنند
اصطلاح سربنّا معمولاً درباره‌ی عوامل معماری سنّتی به‌کار می‌رود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است بافا سربنّا

معمار۱

«فرهنگ مرزبان - معروف»
عامل اصلی معماری که حرفه‌اش برنامه‌ریزی و طراحی بناها و محوطه‌های بزرگ یا کوچک و هماهنگ کردن جنبه‌های مختلف طرح در کلیات و جزئیات و مدیریت کارشناسان مختلف دخیل در ساخت‌وساز است؛ و ممکن است نظارت و اجرای بنا را نیز بر عهده داشته باشد
معنی معمار در طی تاریخ ثابت نمانده و در هر دوره یا فرهنگ، حوزه‌ی معنایی آن قبض و بسط یافته است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا مهندس معمار
مترادف است بافا رازیگر
مترادف است بافا راز
مترادف است بافا بنّا
مترادف است بافا آجرکار
مترادف است بافا آجرچین۲
مترادف است بافا بناکننده
مترادف است بافا سازنده۱
مترادف است بافا بناگر
مترادف است بافا دیوارگر