واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
پلان
فارسی
{ معادل }
en
plan
1
نقشهی برش افقی یا نمای سطح فوقانی بنا یا محوطه که ممکن است نشاندهندهی کلیات یا جزئیات بنا یا محوطه، یا جایگاه بنا در محوطه و مانند اینها باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
فایدهی اصلی پلان نشان دادن روابط افقی اجزا و پارههایی از بنا یا محوطه است که، بسته به مقیاس پلان، در آن تصویر میشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
plan
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
نقشهی کف
مترادف است با
فا
نقشهی مسطحه
مترادف است با
فا
برنگاره
مترادف است با
فا
هامن