واژگار

roof

انگلیسی

roof2

سایه‌بان یا پوششی در محوطه‌ی باز برای سرپوشیده کردن محوطه یا محفوظ داشتن چیزهایی در زیر آن
صحن مسجد را با سقفی متحرک سرپوشیده کرده‌اند. بر تپه‌ی باستانی سقفی زده بودند تا آن را از باران محفوظ دارند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
(به‌عنوان فعل)
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

roof1

«فرهنگ مرزبان - معروف»
۱. رُویه‌ی فوقانیِ آخرین سقف بنا ۲. آخرین سقف بنا
۱. در قدیم، بام بسیاری از خانه‌ها محل خشکاندن میوه و تهیه‌ی خشکبار بود. ۲. هنگامی به آخرین سقف بنا بام می‌گویند که بخواهند از فرم خارجی یا روکش آن سخن بگویند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
سطح البناء
«معجم عفيف البهنسي»
«معجم علی ثوینی»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen roofing1

roof3

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen roofing1

roof4

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»