واژگار

background

انگلیسی
"the ground or situation to the rear of what is in front or most engaging of the attention," 1670s, from back (adj.) + ground (n.); original sense was theatrical, later applied to painting ("part of a picture representing what is furthest from the spectator"), 1752. Figurative sense is first attested 1854.

background2

پس‌زمینه، اختصاصاً به معنی دقیق‌تر زمینه‌ی پسین نقاشی، در مقابل پیش‌زمینه
«فرهنگ مرزبان - معروف»
همچنین بنگرید بهen foreground

background1

زمینه در نقاشی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
سطح یا بخشی از ترکیبی که از ناظر دورتر است و بنا یا شیء یا پاره‌ای از تصویر در جلو آن، نزدیک‌تر به ناظر، قرار دارد یا ناظر آن را نزدیک‌تر به خود تصور می‌کند
اصطلاح پس‌زمینه معمولاً در هنگامی به‌کار می‌رود که پیش‌زمینه هم درکار باشد؛ وگرنه به جای آن می‌توان اصطلاح زمینه را به‌کار برد. در عکسی که از این بنا منتشر شده است، کوه در پس‌زمینه‌ی بنا و جوی در پیش‌زمینه‌ی آن دیده می‌شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen ground7
مترادف است باen ground1
مترادف است باen ground6