واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
تعادل
فارسی
{ معادل }
en
balance
1
در نقاشی، اصل برقرار ساختن تعادل در میان شکلها، و بخشهای تاریک و روشن، و یا رنگبندیهایی که در نهاد فردی خود نابرابرند؛ نیز در معماری و پیکرتراشی، تعادل در میان اجزا و عناصر ترکیببخش
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
equilibrium
موازنهی عناصر هنری
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
balance
2
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
equilibrium
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
stability
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
ترازمندی
مترادف است با
فا
توازن
مترادف است با
فا
تراز
۱
مترادف است با
فا
ترازش
مترادف است با
فا
موازنه
مترادف است با
فا
پایداری