واژگار

تراش

فارسی
تراش (سنگ یا چوب)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
هر سطح تراش‌خورده‌ی جواهر
«فرهنگ مرزبان - معروف»
هر سطح تراش‌خورده‌ی جواهر
«فرهنگ مرزبان - معروف»
مترادف است بافا بَر۱
مترادف است بافا بَر۲