واژگار

دروازه

فارسی

دروازه۱

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
درِ بزرگ که درآیگاه شهر، قلعه، کاخ، و دیگر بناهای بزرگ باشد
در قدیم، بزرگی شهرها را با تعداد دروازه‌های آنها می‌سنجیدند
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا در بزرگ
مترادف است بافا دَر
مترادف است بافا درگاه

دروازه۲

بنایی بزرگ، یا مجموعه‌ای از بناها و ساخته‌ها که مدخل شهر، خیابان، پل، و مانند اینها را مشخص می‌کند
در دو طرف مدخل بولوار اصلی شهر، دروازه‌ای است متشکل از دو دکل فولادی و خرپایی در بالا که آن دو را به هم می‌پیوندد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»