واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
آمود
فارسی
آمود
۱
{ معادل }
en
revetment
رویهی تزیینی دیوار و سقف؛ مقابلِ زبره
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
-
“
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
آمود
۲
{ معادل }
en
processing
مصدر مرخم از آمودن، عمل یا نتیجهی آمودن
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
آمادن
مترادف است با
فا
آمودن
مترادف است با
فا
فراوردن