inflected arch انگلیسی
Etymology: inflected (adj.)
1640s, "bent, curved," past-participle adjective from inflect (v.). Grammatical sense is from 1775.
inflected arch1 noun { معادل } قوسی گلابیشکل و دو خم، بهنحوی که قسمتی از آن محدب و قسمتی مقعر است
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” کانون کمانها در قوس امرودی معمولاً در جهت عکس یکدیگر و در پس و پیش کمانها قرار دارد.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل } قوسی به صورت قرینهی عمودی هر نوع قوس
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” درونسوی قوس وارو همواره در زیر خط پاکار است.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل } قوسی خمیده و گلابیشکل که جهت انحنا در هر لنگهاش تغییر میکند
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
inflected arch2 noun { معادل } صورتِ ساختهشدهی قوس امرودی
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” چفتهی سردر مسجد شنگیو، در جنوب چین، چفتهی امرودی است.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل } صورت ساختهشدهی قوس وارو
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” چفتهی وارو معمولاً در جایی به کار میرود که نتوان پیها را در ابعاد مناسب ساخت. با استفاده از این نوع چفته، پایهها یا پیها را به هم میپیوندند و فشار زیرین خاک را به پایهها منتقل میکنند.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»