واژگار

market

انگلیسی
early 12c., "a meeting at a fixed time for buying and selling livestock and provisions, an occasion on which goods are publicly exposed for sale and buyers assemble to purchase," from Old North French market "marketplace, trade, commerce" (Old French marchiet, Modern French marché), from Latin mercatus "trading, buying and selling; trade; market" (source of Italian mercato, Spanish mercado, Dutch markt, German Markt), from past participle of mercari "to trade, deal in, buy," from merx (genitive mercis) "wares, merchandise." This is from an Italic root *merk-, possibly from Etruscan, referring to various aspects of economics.

market3   noun

معمولاً در ترکیب «...بازار» (مانند شنبه‌بازار)، محل تجمع‌ خریداران و فروشندگان برای دادوستد ‏
بازار ماهی‌فروشان و دوشنبه‌بازار و ‏بازار گل نمونه‌هایی از این نوع بازار است. ‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen marketplace3
مترادف است باen market square

market1   noun

«معجم عاصم محمد رزق»
«معجم علی ثوینی»
مترادف است باen marketplace1

market2   noun

market4   noun

زمین یا محوطه‌ای وسیع که در اطراف آن کالا، به‌ویژه ‏میوه و تره‌بار، می‌فروشند‏
میدان مال‌فروش‌ها و میدان تره‌بار نمونه‌هایی از این نوع میدان است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen macellum1
مترادف است باen marketplace3
مترادف است باen market square