در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو دوم مصدر کاری ، بمعنی چریدن (دهخدا)
تجمع خریداران و فروشندگان برای خریدوفروخت کالاها و خدمات که ممکن است موقت یا دائم باشد
”بسیاری از بازارها موقت و ادواری است؛ مانند بازار صنایع دستی، بازار سقطفروشی، بازار مکاره.
برخی از بازارها را به نام روز یا مناسبت برپاییشان میخوانند، مانند جمعهبازار و بازار عید؛ برخی دیگر را به نام کالای اصلی آنها میخوانند، مانند بازار ماهیفروشها و بازار گل؛ و بعضی را به نام محلشان میخوانند، مانند بازار کوچهبرلن.“
”بازار معمولاً در مرکز آبادی قرار دارد و ممکن است سرپوشیده یا روباز، با معماری ثابت و دائم، یا سبک و موقت باشد.
فرق بازار (۱) و بازار (۲) این است که بازار (۱) به رویداد گرد آمدن برای خریدوفروخت دلالت میکند و بازار (۲) به محل وقوع آن رویداد.“
نوعی از بازار (۲) در ایران و جهان اسلام، مکانی دائمی برای خریدوفروخت، متشکل از سلسلهای از دکانها که در یک یا دو سوی معبری سرپوشیده یا روباز قرار دارد
”در شهرهای کهن ایران، بازار علاوه بر مرکز فروش و توزیع کالا و خدمات، مرکز تولید کالا نیز بوده است.“