واژگار

store

انگلیسی
c. 1300, "supplies or provisions for a household, camp, etc.," from store (v.) or else from Old French estore "provisions; a fleet, navy, army," from estorer or from Medieval Latin staurum, instaurum "store." General sense of "sufficient supply" is attested from late 15c. The meaning "place where goods are kept for sale" is first recorded 1721 in American English (British English prefers shop (n.)), from the sense "place where supplies and provisions are kept" (1660s).

store2   noun

مغازه‌ای برای فروش نوعی کالا
فروشگاه معماری معینی ندارد و بسته به مقیاس و دامنه‌ی فعالیتش، کافی است که جایی کوچک یا بزرگ برای عرضه‌ی کالا و استقرار فروشنده(ها) و ‏خریدار(ان) و دسترس مناسبی به معبر عمومی داشته باشد.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
همچنین بنگرید بهen store4
همچنین بنگرید بهen shop1

store1   noun

بنایی بزرگ برای فروش کالاهای گوناگون
فروشگاه بزرگ نوعی از فروشگاه است که در مقیاس منطقه‌ای یا شهری کار می‌کند.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
همچنین بنگرید بهen store4
همچنین بنگرید بهen shop1

store3   noun

بنایی بزرگ که در آن، کالاها را برای استفاده یا فروش بعدی نگه می‌دارند. مجازاً، هر جایی که در آن چیزی انباشته باشد
انبار چوب تهران سال‌ها در مرکز شهر قرار داشت و در سالیان اخیر به خارج از شهر منتقل شد.‏ - تهران انبار خودرو شده است.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
همچنین بنگرید بهen store4
همچنین بنگرید بهen shop1

store4   noun

مجازاً، انبار کالاهای معنوی
کتاب گنجینه‌ی معرفت است.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen supply
همچنین بنگرید بهen store1
همچنین بنگرید بهen store2
همچنین بنگرید بهen store3
همچنین بنگرید بهen shop1