واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
complex
انگلیسی
complex
2
{ معادل }
فا
دستگاه
۱
گروهی از چند اتاق یا فضا که با هم ترکیبی منسجم ساخته باشند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در معماری مناطق مرکزی ایران، دستگاهِ درآیگاهِ بناهای بزرگ متشکل است از جلوخان، سردر، هشتی، دهلیز.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
complex
1
{ معادل }
فا
مجتمع ساختمانی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
اَرسَن
فا
مجموعه
گروهی از چند بنا یا محوطه، که ممکن است یک یا چند نوع کارکرد داشته باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
۱. ارسن شاه نعمتالله ولی در طی چهارصد سال پدید آمده است. ۲. مجموعهی هرم خوفو، در جیزه، شامل هرم خوفو، معبد وادی، و ابوالهول است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ تصاویر }
{ روابط }
مترادف است با
en
building group
نوعی/مظهری است از
en
building type
complex
3
{ معادل }
فا
کلّیّه
در معماری عثمانی، مجموعهای متشکل از بناهای متعدد عمومی از قبیل مدرسه، حمام، آشخانه معمولاً بر گرد یک مسجد بزرگ
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
complex
4
{ معادل }
فا
مختلط
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»