واژگار

booth

انگلیسی

booth1

محفظه‌ای برای خواندن یا نوشتن یک نفر، مثلاً در کتابخانه برای مطالعه و تحقیق، یا در حوزه‌ی رأی‌گیری برای پر کردن برگه‌ی رأی
برخی از حوزه‌های رأی‌گیری انتخاباتْ کَدیزهایی دارد که هر رأی‌دهنده در آنها رأی خود را به‌دور از چشم دیگران بر برگه‌ی رأی می‌نویسد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen stall1

booth2

دکه‌ای خُرد که معمولاً فقط به قدر نشستن یک نفر جا دارد و برای بلیت‌فروشی، یا عرضه و فروش تنقلات و کالاهای کوچک به‌کار می‌رود
امروزه دکه‌های کوچک فروش کارت اتوبوس و مترو جانشین دکه‌های کوچک بلیت‌فروشی شده است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

booth3

نشستنگاهی نیمه‌خصوصی در غذاخوری و کافه و مانند آن که با پشتی بلندِ صندلی یا نیمکت از قسمت‌های مجاورش جدا می‌شود.
هر کنج در غذاخوری یا کافه معمولاً میزی در وسط و صندلی‌هایی ثابت در دو یا چند طرف دارد که پشتی‌های بلند آنها چون دیواره‌هایی کوتاه آنها را از هم جدا می‌کند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

booth4

«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen telephone booth
مترادف است باen telephone box
مترادف است باen telephone kiosk

booth5

مترادف است باen cabin2
مترادف است باen lodge2