واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
کف
فارسی
کف
۱
{ معادل }
en
floor
2
در مقابل سقف، سطح افقی زیرین هر فضا که انسان و اثاث بر آن قرار میگیرد.
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
با توجه به غالب بودن حرکت انسان در جهت افقی، کف مهمترین سطح در هر فضاست.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
bed
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
floor
2
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
بستر زیر کار
مترادف است با
فا
لایه
۲
مترادف است با
فا
بستر
مترادف است با
فا
تَه
مترادف است با
فا
پُشته
۱
مترادف است با
فا
طبقه
۳
کف
۲
{ معادل }
en
foam
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
جوش
۱