واژگار

relief

انگلیسی

relief2

برجسته‌نمایی در نقاشی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
عمل و فن ایجاد نقش‌برجسته
برجسته‌کاری از طریق تراشیدن، قالب‌گیری، مهر زدن، چسبانیدن، و مانند اینها با مواد و محمل (medium)های گوناگون انجام می‌گیرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

relief1

«فرهنگ مرزبان - معروف»
طرح یا نقشی که همه یا قسمتی از آن از سطح صاف بیرون زده باشد؛ چنان‌که گویی سه‌بعدی است
نقش‌برجسته را بسته به میزان فرورفتگی یا بیرون‌زدگی‌اش به نام‌های گوناگون می‌خوانند. همچنین نقش‌برجسته از این حیث که خود نقش نسبت به زمینه‌اش، یا زمینه نسبت به صفحه‌ی اصلی، برجسته باشد یا تورفته انواعی دارد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
نقش أو نحت نافر
«معجم عفيف البهنسي»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen relievo
مترادف است باen relief sculpture
مترادف است باen outline1

relief3

«فرهنگ مرزبان - معروف»
فنی در نقاشی که در آن، با استفاده از فنونی چون ژرفانمود و ایجاد تضاد رنگی و مانند اینها قسمتی از اثر را برجسته جلوه می‌دهند؛ و نیز محصول این فن.
در برجسته‌نمود، سطح اثر صاف است؛ اما قسمتی از آن، بدون آنکه واقعاً برجسته باشد، برجسته می‌نماید.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

relief4

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen outline1