واژگار

طرح

فارسی

طرح۳

مجموعه‌ای از تصمیمات مبتنی بر اطلاعات و اندیشه و هدفی معین در آبادی و شهر که در نهایت به سیاست‌ها و برنامه‌ها و طرح (۱) و نقشه مبدل می‌شود
تهیه‌ی طرح‌های جامع شهری و منطقه‌ای از وظایف کارشناسان طرح‌ریزی شهری است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

طرح۱

طرح (در نگارگری)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
عرضه‌ی نتیجه‌ی طراحی در قالب مجموعه‌ای از طرح‌های سردستی، اسناد، نقشه‌ها، نمونک‌ها، تصاویر رایانه‌ای، و مانند اینها
طرح در معماری دارای انواعی است از قبیل طرح اجمالی یا اولیه، طرح تفصیلی، و طرح نهایی.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا رسم

طرح۲

تصویری از سطح یا حجم بنا یا محوطه که آن را با دست‌آزاد یا ابزار نقشه‌کشی یا رایانه ــ اما نه مطابق قواعد فنیِ نقشه ــ ترسیم می‌کنند
ترسیمه/ طرح ممکن است از سطح بنا و محوطه یا از حجم آن، از کلیات یا جزئیات آن، باشد و با دست‌آزاد یا با ابزارهای نقشه‌کشی کشیده شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا برنامه