واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
نما
فارسی
نما
۱
{ معادل }
en
front
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
elevation
1
هریک از پهلوها یا وجوه خارجی یا داخلی بنا
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
نماهای بناهای سنتی مناطق مرکزی ایران در میانسرا، تالار، میانتالار، و مانند اینهاست؛ و نماهای بیرونی آنها معمولاً بسته و کمروزن است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
elevation
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
نمای پیشین
مترادف است با
فا
نقشهی نما
مترادف است با
فا
منظره
مترادف است با
فا
چشمانداز
مترادف است با
فا
بُرز
نما
۲
{ معادل }
en
elevation
2
نقشهی مسطحِ نما
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
نمای بناهای سنتی مناطق مرکزی ایران معمولاً در ترکیب با برش عمودی (مقطع) ترسیم میشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
نمای ساختمان
نما
۳
{ معادل }
en
façade
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
façade
نمای بیرونی، و معمولاً اصلیِ بنا
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
نما آن نمایی از بناست که از خارج بنا ــ در محوطهی باز یا در گذرگاه ــ دیده میشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
façade
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
نمای ساختمان
نما
۴
{ معادل }
en
view
2
«فرهنگ مرزبان - معروف»
نما
۵
{ معادل }
en
exponent
نما در ریاضی
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
index
2
نما در ریاضی
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»