واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
front
انگلیسی
front
1
{ معادل }
فا
نما
۱
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
وجه
نمای بنا از حیث ربط آن به جلو و عقب بنا یا به جهات جغرافیایی؛ مثلاً وجه جنوبی و وجه پشتی.
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
اگر بخواهیم دربارهی نسبت نمای بنا با جهات جغرافیایی، یا نسبت آن با ناظر، سخن بگوییم، از واژهی «وجه» استفاده میکنیم.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
فا
جبهه
۱
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ تصاویر }
{ روابط }
مترادف است با
en
façade
همچنین بنگرید به
en
façade
همچنین بنگرید به
en
elevation
1
front
2
{ معادل }
فا
پیشان
وجه اصلی بنا که معمولاً درآیگاه بنا در آنجاست
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
پیشانِ کلیساهای بزرگْ وجهِ غربی آنهاست. این وجه معمولاً پرکارتر و زیباتر است و درآیگاه اصلی کلیسا در آن قرار دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
frontage
1
همچنین بنگرید به
en
façade
همچنین بنگرید به
en
elevation
1