واژگار

تَویزه

فارسی

تَویزه۱   اسم

رگه، لبه یا برجستگی خمیده‌ی سقف حاصل از تقاطع دو طاق گهواره‌ای یا دو قوس.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
عضو خمیده‌شکل یا رگه‌ی برجسته که بر دهانه‌ی قوس یا در محل تقاطع طاق‌های گهواره‌ای احداث می‌شود و یا طاق را به بخش‌های کوچک تقسیم می‌کند و عموماً کاربرد ساختمانی و تقویتی و گاهی نیز تنها جنبه‌ی تزیینی دارد. از جهت کاربرد، قوس و طاق‌های قوسی بر تویزه اتکا می‌یابد. انواع تویزه در معماری اسلامی و گوتیک بسیار است
«فرهنگ مرزبان - معروف»
چفته یا باریکه‌طاقی که در فواصل معین برای ‏نگهداری پوشش می‌زنند
پوشش بسیاری از بازارهای ایران ‏از تویزه‌ها و گنبدهای متوالی ‏تشکیل شده است.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۱»
چفته یا باریکه‌طاقی که در ترکیب با طاق بار سقف را می‌برد‏
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»

تَویزه۲   اسم

«فرهنگ مرزبان - معروف»
رگه‌ی قوس در طاق‌های متقاطع
«فرهنگ مرزبان - معروف»
باریکه‌ی تزیینی قوسی‌ای که از سطح دورنیِ طاق ‏بیرون می‌زند
در برخی از بناهای تاریخی ‏تویزه‌های رسمی‌بندی را با کاشی ‏مشخص کرده‌اند.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۱»
باریکه‌ی تزیینی منحنی که از سطح درونی طاق بیرون می‌زند
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»