واژگار

form

انگلیسی

form3

«فرهنگ مرزبان - معروف»
تختی برای نشستن که دراز و بدون پشتی باشد
در طراحی پارک، کت برای موقعیتی مناسب است که به دو سو دید زیبا داشته باشد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
همچنین بنگرید بهen form3
همچنین بنگرید بهen form5
همچنین بنگرید بهen form2
همچنین بنگرید بهen form4
همچنین بنگرید بهen function3

form1

«فرهنگ مرزبان - معروف»
ظاهر هر چیز، از جمله بناها، آن‌چنان که به حواس انسان درمی‌آید؛ شامل شکل (shape)، هیئت (configuration) و ترکیب (composition)، رنگ، بافت (texture)، و آنچه بدین‌ها قوام می‌بخشد
فرم/ صورت را نباید با شکل اشتباه گرفت؛ زیرا شکل فقط یکی از جنبه‌های فرم/ صورت است. فرق فرم و شکل و ریخت این است که شکلْ ظاهرِ فرم است؛ و ریختْ فرم است در مقامِ تحول و تکوین.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عفيف البهنسي»
«معجم علی ثوینی»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen shape1

form2

«فرهنگ مرزبان - معروف»
جعبه‌مانندی ساخته از الوار یا صفحات فلزی که بتن را در آن می‌ریزند تا به شکل آن درآید و پس از گرفتن و سخت شدن بتن، آن را باز می‌کنند
در اجرای بنای موزه‌ی هنرهای معاصر تهران، قالب بتن را طوری ساخته بودند که ردّ رگه‌های چوب روی بتن بماند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen formwork
همچنین بنگرید بهen form3
همچنین بنگرید بهen form5

form4

«فرهنگ مرزبان - معروف»
مترادف است باen shape1
همچنین بنگرید بهen form3
همچنین بنگرید بهen form5

form5

«معجم احمد محمد عيسي»
همچنین بنگرید بهen form2
همچنین بنگرید بهen form3
همچنین بنگرید بهen form4
همچنین بنگرید بهen function3