واژگار

garden

انگلیسی

garden1

زمینی دیواردار که در آن درخت و گل و بوته و سبزی می‌کارند؛ چه برای تفرج و چه برای استفاده‌ی خوراکی و علمی و تجاری
تا حدود نیم‌قرن پیش، بخشی از زندگی روزمره‌ی بسیاری از ایرانیان، از اعیان گرفته تا عوام، در باغ می‌گذشت.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عفيف البهنسي»
مترادف است باen arena1

garden2

«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
مترادف است باen yard1

garden3

محوطه‌ای برای پرورش میوه و سبزی و گل، که ممکن است مستقل، یا در درون باغ یا حیاط باشد
حیاط مدرسه باغچه‌هایی داشت که دانش‌آموزان در آنها گل و سبزه پرورش می‌دادند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

garden4

محوطه‌ای باز، دارای گیاه یا بدون آن، که در آن خدماتی برای تفریح و تفرج عرضه می‌شود
در نقاط مختلف میدانچه‌ی تفرّج، دکه‌هایی برای فروش خوراک و تنقلات پراکنده بود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

garden5

«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen arena1
مترادف است باen pavilion6

garden6

«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen public garden
مترادف است باen park2

garden7

نوعی باغ هندسی شاهانه که در ایران‌زمین و جهان اسلام در دوران اسلامی رایج بوده است
باغ فین از نمونه‌های بارز باقی‌مانده از باغ در ایران است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen paradise1
مترادف است باen paradise garden