واژگار

میدان

فارسی

میدان۱   اسم

«فرهنگ مرزبان - معروف»
زمین یا محوطه‌ای وسیع که در اطراف آن کالا، به‌ویژه ‏میوه و تره‌بار، می‌فروشند‏
میدان مال‌فروش‌ها و میدان تره‌بار نمونه‌هایی از این نوع میدان است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
زمین یا محوطه‌ای وسیع که در اطراف آن کالا و به‌ویژه میوه و تره‌بار می‌فروشند. (سخن)
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است بافا فوروم
مترادف است بافا فلکه

میدان۲

محوطه‌ی باز عمومی شهری، معمولاً چهارگوش و محصور در بین بناها، که گاهی دارای باغچه و معابر مفروش است
میدان نقش جهان اصفهان شاخص‌ترین نمونه‌ی میدان در ایران است.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

میدان۳

نوعی از میدان (۲)، به‌ویژه در شهرهای اسپانیا
میدان مایور در مادرید از نمونه‌های برجسته‌ی میدان در اسپانیاست.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

میدان۴   اسم

نوعی میدان (۲)، به‌ویژه در شهرهای ایتالیا
میدان ناوونا در رم از نمونه‌های برجسته‌ی میدان در ایتالیاست.‏
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

میدان۵

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا بازار۱
مترادف است بافا همایشگاه همگانی

میدان۶

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»