استفاده از محتوای واژگار تنها در کاربردهای مشابه و غیر تجاری مجاز است.
برای استفاده‌های دیگر با نوروزگان تماس بگیرید.
واژگارplaza
انگلیسی
"public square or open space surrounded by houses," originally in a Spanish or Spanish-American town or city, 1830, from Spanish plaza "square, place," from Vulgar Latin *plattia, from Latin platea "courtyard, broad street" (from PIE root *plat- "to spread").
plaza4 noun
مترادف است باen shopping center
مترادف است باen shopping centre
همچنین بنگرید بهen plaza5
همچنین بنگرید بهen plaza6
همچنین بنگرید بهen plaza1
همچنین بنگرید بهen plaza2
همچنین بنگرید بهen plaza3
plaza1 noun
نوعی از میدان (۲)، به‌ویژه در شهرهای اسپانیا
”میدان مایور در مادرید از نمونه‌های برجسته‌ی میدان در اسپانیاست.
“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
میدان بزرگ و مفروش و پیاده‌گاه در شهرهای سنتی، به‌ویژه در اسپانیا و فرهنگ‌های متأثر از فرهنگ اسپانیایی؛ و نیز میدانی که آن را به تقلید از میدان‌های اسپانیایی ساخته باشند
”پلاسای مایور در مادرید از نمونه‌های مشهور پلاساست. “
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
نوعی/مظهری است ازen square1
همچنین بنگرید بهen plaza5
همچنین بنگرید بهen plaza6
همچنین بنگرید بهen plaza4
همچنین بنگرید بهen piazza1
همچنین بنگرید بهen plaza2
همچنین بنگرید بهen plaza3
plaza2 noun
نوعی میدان در شهرهای انگلیسی‌زبان که شباهتی به میدان‌های کهن اسپانیا دارد
”طرح اولیه‌ی پلازای فریدام در واشینگتن را رابرت ونتوری تهیه کرد.
“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
نوعی از میدان که مختص عابران پیاده است و فروشگاه و بناهایی عمومی از قبیل تالار شهر در پیرامون آن است و باغچه و نیمکت دارد؛ و نمونه‌های مدرن آن ممکن است سرپوشیده یا نیمه‌باز باشد
”میدانگاه بانک هنگ‌کنگ، در جوار میدان مجسمه در مرکز آن شهر، و میدانگاه ولی‌عصر، در زیرزمین میدان ولی‌عصر تهران، از نمونه‌های میدانگاه است.
طرح اولیه‌ی میدانگاه فریدام در واشینگتن را رابرت ونتوری تهیه کرد.“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
نوعی/مظهری است ازen square1
همچنین بنگرید بهen plaza5
همچنین بنگرید بهen plaza6
همچنین بنگرید بهen plaza4
همچنین بنگرید بهen piazza1
همچنین بنگرید بهen plaza1
همچنین بنگرید بهen plaza3
plaza3 noun
مکانی در کنار بزرگراه‌ها برای توقف خودرو و خدمات رفاهی
”در کنار بزرگراه تهران-قم، چندین توقفگاه بین‌راهی ساخته‌اند.
“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مکانی در کنار بزرگراه‌ها برای توقف خودرو و خدمات رفاهی
”در کنار بزرگراه تهران-قم، چند توقفگاه بین‌راهی ساخته‌اند.“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
plaza5 noun
میدانِ جلوِ برج یا دیگر بناهای معظم
”جلوخان مرکز راکفلر در نیویورک نمونه‌ی بارز جلوخان مدرن است.“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
plaza6 noun
نوعی میدان (۲) واقع در جلوِ برج یا دیگر بناهای مُعْظَم
”جلوخان مرکز راکفلر در نیویورک نمونه‌ی بارز جلوخان مدرن است.
“
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
نوعی/مظهری است ازen square1
همچنین بنگرید بهen plaza4
همچنین بنگرید بهen plaza1
همچنین بنگرید بهen plaza2
همچنین بنگرید بهen plaza3