واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
زمین
فارسی
زمین
۱
{ معادل }
en
court
7
محوطهای برای بازیهایی مانند تنیس و بسکتبال
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
از خدمات مهم شهرداری در دهههای اخیر تبدیل زمینهای بایر شهری به زمین بسکتبال و فوتبال بوده است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
yard
3
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
زمین
۲
{ معادل }
en
earth
2
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
ground
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
land
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»