واژگار

ground

انگلیسی

ground4

محدوده‌ای از زمین (۲) که آن را به هدف یا کاربردی خاص اختصاص داده باشند؛ مانند زمین بازی و زمین رژه
دبیرستان البرز علاوه بر تالار ورزش، یک زمین بزرگ فوتبال و چندین زمین بسکتبال و والیبال داشت.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen grounds

ground1

قسمت خشک و سخت کره‌ی زمین
برخی از جغرافی‌دانان قدیم معتقد بودند که زمینْ محاط در دریایی عظیم است. اصطلاح بَرّ معمولاً در مقابل اصطلاح بحر و در جایی به‌کار می‌رود که تأکید بر سطح خشک و بی‌آب زمین در مقابل سطح ترِ آن باشد. مورخان معماری ایران بیشتر به معماری در خشکی پرداخته‌اند و از معماری در سواحل دریا، به‌ویژه جنوب، غفلت کرده‌اند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم علی ثوینی»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen land1
مترادف است باen soil1
مترادف است باen land2
مترادف است باen background1
مترادف است باen land3

ground2

پاره یا قطعه‌ای از کره‌ی زمین
زمین دامنه‌ی معنایی وسیعی دارد و از زمین در مقیاس بناهای کوچک تا زمین شهر و منطقه را شامل می‌شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen land1
مترادف است باen land2

ground3

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen soil1
مترادف است باen earth1
مترادف است باen land3

ground5

چیزی که پایه، شالوده، یا اساس استقرار چیزی دیگر باشد؛ مانند رنگِ آستر که بستر رنگ اصلی بر دیوار است، یا شالوده که بستری برای ستون است
تابلوها را بر بستری از نوارهای چوبی بر دیوار موزه نصب کرده بودند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

ground6

بستر رنگ؛ مثلاً در نقاشی ساختمان، بوم نقاشی، و نقاشی دیوارنگاره
نقاش پیش از آغاز نقاشی دیوارنگاره، آستری از رنگ سفید بر دیوار ایجاد کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen background1

ground7

مترادف است باen background1

ground8

در گره‌چینی، تزیین توربافت، و قالی‌بافی، زیرنقشی که برای انداختن نقش به‌کار می‌رود
در قالی‌بافی، به زیرنقش پیچازی «رج‌شمار» می‌گویند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

ground9

هریک از قطعات یا نوارهای چوبی که بر دیوار کار می‌گذارند تا تخته‌های روکار را روی آنها نصب کنند
امروزه جای خالی بین نوارهای زیرسازی را با مواد عایق، مانند پشم‌سنگ، پر می‌کنند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen lathing1

ground10

صفت سطح بتنی، آجری، فلزی، و مانند اینها که آن را ساییده و صیقل کرده باشند
در متون کهن فارسی، پرداختنِ نهایی سطح دیوار و مانند آن را مهره زدن و صَقل، و سطح پرداخته و ساب‌خورده را علاوه بر این، مهره‌زده و صیقلی مصقّل و مصقول و زدوده نیز خوانده‌اند. سطح آجری و بتنی ساب‌خورده را آب‌ساب می‌خوانند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen honed finish
مترادف است باen rubbed finish