واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
vault
انگلیسی
vault
6
{ روابط }
مترادف است با
en
gallery
7
vault
1
noun
{ معادل }
فا
طاق قوسی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
طاق
۲
fr
voûte
de
gewölbe
it
volta
ع
قنطرة
ع
قبو
ع
عقد
سقفی که منحنی باشد.
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
هر چشمه از سقف بازار معمولاً متشکل از دو یا چند چفته و یک طاق در میان آنهاست.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ روابط }
جزئی است از
en
vault
2
مشتمل است بر
en
springing
1
مشتمل است بر
en
intrados
مشتمل است بر
en
crown
2
مشتمل است بر
en
rib
2
مشتمل است بر
en
impost
2
مشتمل است بر
en
rib
1
نوعی/مظهری است از
en
ceiling
1
همچنین بنگرید به
en
arch
5
vault
2
noun
{ معادل }
فا
طاق
۳
اتاق یا بنایی که سقف منحنی داشته باشد.
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
طاق گرا در سرپل زهاب را در دورهی اشکانیان ساختهاند. گور عراقی را دیدم ... در طاقی (۳) به پنج گز از زمین تا طاق (۲) (تاریخ بیهقی).
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل }
ع
قوس
۱
«معجم احمد محمد عيسي»
{ معادل }
ع
عقد
ع
قبو
«معجم عاصم محمد رزق»
{ معادل }
ع
عقد
ع
قنطرة
ع
قبو
«معجم عفيف البهنسي»
{ معادل }
ع
أزج
«معجم علی ثوینی»
{ روابط }
مشتمل است بر
en
vault
1
مشتمل است بر
en
arch
3
نوعی/مظهری است از
en
building
1
vault
3
noun
{ معادل }
فا
سرداب
۳
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
سردابچه
اتاقکی در سرداب
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
سرداب در خانههای حاشیهی کویر ایران معمولاً چند سردابچه دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ روابط }
مترادف است با
en
cellar
جزئی است از
en
basement
1
نوعی/مظهری است از
en
space
نوعی/مظهری است از
en
vault
2
vault
4
noun
{ معادل }
فا
خزانهخانه
اتاقی برای نگهداری اشیای قیمتی، معمولاً در زیر زمین
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
سقف خزانهخانه ممکن است منحنی یا مستوی باشد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
vault
5
noun
{ معادل }
فا
آهون
مجرای افقی برای عبور لولهها و بافههای تأسیسات ساختمان، یا رسیدگی به تأسیسات
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
معمولاً از طریق آدمرو به آهون میرسند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»