واژگار

land

انگلیسی

land7

در حقوق معماری، مِلک از آن حیث که هر چیز نامنقول در آن را، از طبیعی و مصنوع، در بر می‌گیرد
عرصه‌واعیان هم فضاهای باز (عرصه) را شامل می‌شود و هم فضاهای بسته و بناها (اعیان) را.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

land1

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen ground1

land2

مترادف است باen ground2

land3

مترادف است باen ground3

land4

قسمتی از زمین (۱) که شیب‌بندی یا کارکردی معیّن داشته باشد
زمین/ اراضی پیرامون آن روستا بیابانی است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

land5

محدوده‌ای از کره‌ی زمین که با مرزهای طبیعی، حقوقی، مالی، یا قراردادی معین شده باشد و ساکنان آن از جهت حکومت، قوم، قانون، زبان، و مانند اینها با هم پیوند داشته باشند
در سخن از دوران پیشامدرن، بهتر است به جای کشور بگوییم سرزمین/ مُلک/ بروبوم/ دیار.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen country
مترادف است باen nation

land6

قسمتی کوچک یا بزرگ از کره‌ی زمین که در مالکیت شخصی حقیقی یا حقوقی باشد
قوانین ملک و ملک‌داری در ایران در طی تاریخ تغییر کرده است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen real estate