واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
arco
ایتالیایی
arco
1
{ معادل }
en
arch
1
en
arc
فا
کمان
fr
arche
1
de
bogen
1
خط منحنی بسیط، پارهای از دایره یا دیگر مقاطع مخروطی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
کمان دایره یک مرکز و کمان بیضی دو مرکز دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
arco
2
{ معادل }
en
arch
2
فا
قوس
۱
fr
arche
2
de
bogen
2
ع
قوس
۲
خط منحنی تشکیلشده از یک یا چند کمان برای ترسیم یا طراحیِ ساختههای منحنی در معماری
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
هر لنگهی قوس تیزهدار معمولاً از دو یا چند کمان تشکیل میشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
arco
3
{ معادل }
en
arch
3
فا
چفته
۱
fr
arche
3
de
bogen
3
ع
قوس
۳
قوسی که آن را ساخته باشند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
چفتهی ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان تیزهدار است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
arco
4
{ معادل }
en
arch
4
فا
طاق
۱
fr
arche
4
de
bogen
4
ع
قوس
۴
مجموعهی یک چفته و پایههای آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
چهارطاقی متشکل از چهار طاق و یک گنبد است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»