واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
hall
انگلیسی
hall
1
{ معادل }
فا
هال
نوعی از درنگاه در درون خانه که فضای تقسیم است و به بیشترِ فضاهای خانه راه دارد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در خانههای امروزی، هال معمولاً محل نشیمن و تجمع اعضای خانواده است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
ع
ردهة
ع
قاعة
ع
بهو
ع
ردهة فسيحة
«معجم احمد محمد عيسي»
{ معادل }
ع
قاعة
«معجم عاصم محمد رزق»
{ معادل }
ع
صالة
«معجم عفيف البهنسي»
{ روابط }
مترادف است با
en
foyer
3
مترادف است با
en
living hall
hall
2
{ معادل }
فا
تالار
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
تالار
هر فضای بزرگ و مرتفع در بنا که در آن گرد میآیند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
هر سرای اعیانی در مناطق مرکزی ایران دارای یک یا چند تالار است که هریک در میانهی یکی از اضلاع حیاط قرار دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
فا
تالار
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ تصاویر }
hall
3
{ معادل }
فا
میانتالار
تالاری که در مرکز بنا قرار میگیرد و به فضاهای دیگر راه دارد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
تیمچه در بازارهای سنتی معمولاً مرکب است از یک تالار میانی و چندین حجره در دو آشکوب در پیرامون آن.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
atrium
2
hall
4
{ معادل }
فا
راهرو
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در بیشتر خانههای اعیانی دورهی پهلوی اول، راهرو در وسط و اتاقها در طرفین و انتهای آن قرار دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
corridor
مترادف است با
en
walk
5
hall
5
{ معادل }
فا
کِریاس
هشتیِ بزرگ
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
کریاس مدرسهی چهارباغ از زیباترین فضاهای آن است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
large vestibule
مترادف است با
en
lobby
1
مترادف است با
en
entrance hall
2
مترادف است با
en
foyer
1
hall
6
{ معادل }
فا
سرسرای ورودی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
سرسرا
۱
نوعی از تالار که درآیگاهِ بناهای عمومی مانند هتل و بیمارستان، یا خانههای مجلل است.
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در هتلها، سرسرا معمولاً فضایی مجلل برای استراحت جمعی و دیدار مهمانان با مراجعان است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ تصاویر }
{ روابط }
مترادف است با
en
entrance hall
3
مترادف است با
en
lounge
3
مترادف است با
en
entrance hall
1
مترادف است با
en
hallway
2
مترادف است با
en
foyer
2
مترادف است با
en
lobby
2
hall
7
{ معادل }
فا
تالار اجتماعات
تالاری برای اجتماع به منظور سخنرانی، گفتوگو، تفریح، و مانند اینها
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
امروزه گاهی به هر نوع تالار اجتماعات بهغلط «آمفیتئاتر» میگویند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
hall
8
{ معادل }
فا
همایشگاه
بنایی دارای یک یا چند تالار اجتماعات که وظیفهی اصلی آن فراهم آوردن امکاناتی برای همایش و اقسام تجمعات علمی و آموزشی و تفریحی باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
همایشگاههای بزرگ علاوه بر تالارهای اجتماعات، دارای محوطههای باز برای تجمع نیز هست.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
auditorium
3
hall
9
{ معادل }
فا
سرای اربابی
سرای بسیار بزرگ متعلق به ارباب در روستا
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در روستاهای قلعهای ایران (کلاتها)، سرای اربابی در بهترین و امنترین نقطه قرار دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»