واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
settlement
انگلیسی
settlement
6
{ معادل }
فا
نشست
۱
فرونشستن پی ساختمان
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
نشست
۱
فرونشستن و پایین رفتن سطح بنا پس از احداث، بر اثر فشرده شدن مواد زمین در زیر آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و بیدقتی در اجرای ساختمان از عوامل اصلی نشست بناها در سالیان اخیر است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
settlement
1
{ معادل }
فا
قرارگاه
فا
ماندگاه
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
مانشگاه
هر مجموعهی زیستی دائم یا موقت، از قریهها و روستاها و شهرهای خرد و کلان گرفته تا قرارگاههای موقت
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
مانشگاه ممکن است محل سکونت نباشد؛ مثلاً اردوگاه لشکر مانشگاه است، اما نمیتوان آن را مکان سکونت یا آبادی شمرد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
همچنین بنگرید به
en
housing
3
همچنین بنگرید به
en
housing
4
همچنین بنگرید به
en
housing
5
settlement
2
{ معادل }
فا
آبادی
مانشگاه دائمی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
تعریف انواع آبادی در ایران که در قدیم معیارهای فرهنگی داشت، امروزه با معیارهای آماری صورت میگیرد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
همچنین بنگرید به
en
housing
3
همچنین بنگرید به
en
housing
4
همچنین بنگرید به
en
housing
5
settlement
3
{ معادل }
فا
ده
آبادی کوچک، روستای کوچک، یا مجتمع زیستی کوچک در مناطق غیرشهری
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
دههای پراکنده در بیابانهای مرکزی ایران مایهی حیات کاروانیانی بود که از بیابانها گذر میکردند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
settlement
4
{ معادل }
فا
نوآباد
آبادیای که در نومستعمرهای ساخته شود
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
فرانسه در زمانی که الجزایر را تحت استعمار داشت، در آنجا نوآبادهای بسیاری ساخت.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
colonial settlement
settlement
5
{ معادل }
فا
مانِش
فا
استقرار
۱
سکناگزینی گروهی از انسانها در منطقه یا زمینی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
وجود چشمه از عوامل اصلی مانِش در نواحی خشک ایران بوده و بیشتر آبادیها از این طریق پدید آمده است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
settlement
7
{ معادل }
فا
فرونشست
فرونشستن سطح زمین بر اثر پوک شدن لایههای زیرین آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
برداشت بیحساب از منابع آب زیرزمینی و ضعف مدیریت محیط زیست از عوامل اصلی فرونشست دشتهای ایران در سالیان اخیر است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
settlement
8
{ معادل }
فا
مرکز خدمات بهزیستی
مرکز عرضهی خدمات عمومی به محرومان و ناتوانان
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
رئیس سازمان بهزیستی از تأسیس صدها مرکز خدمات بهزیستی در شهرها و روستاهای کشور خبر داد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
settlement house