spandrel volume_up انگلیسی
Etymology: Middle English spaundrell, probably from spandre, space between supporting timbers, from Anglo-Norman spaundre, from spandre, to spread out, from Latin expandere
spandrel2 noun { معادل } لچک در نقش قالی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل } در نقوش، سطح سهگوش بین نقوش منحنی و قاب آنها
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” در نقش لچکترنج در کاشیکاری، گاه بین ترنج و لچکها را با خَتایی* (chinoiserie) پر میکنند.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل } از آلتهای نقش
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
spandrel1 noun { معادل } سطح سهگوش با دو یا یک بر منحنی واقع در میان خط برونسوی قوس (یا دو قوس مجاور) و قاببند درگاه محیط بر آن
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل } سطح سهگوش بین برونسوی قوس یا چفته و قاب (frame) آن، یا بین برونسوی دو قوس یا چفتهی مجاور و قاب آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” در بسیاری از بناهای دورهی تیموریان و صفویان، لچکیها کاشیکاریشده است.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل } «معجم احمد محمد عيسي»
{ معادل } «معجم عاصم محمد رزق»
{ معادل } «معجم عفيف البهنسي»
{ معادل } «معجم علی ثوینی»
{ معادل } سطح تقریباً مثلثشکل بین هر لنگه از چفته یا قوس و قاب آن
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
spandrel3 noun { معادل } در نما، سطح میان کف پنجره و نعلدرگاه (lintel) پنجرهی طبقهی پایین آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” در نمای ساختمان بانک مرکزی ایران در تهران، پیشانیها شیشهای است.“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
spandrel4 noun { معادل } سطح مثلثی یا تقریباً مثلثی زیر پله و کف
مثالِ کاربرد واژه در جمله: ” در معماری ایرانی، چون پلههای داخلی ساختمان معمولاً آشکار نیست؛ لچکی زیرپله کمتر دیده میشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»